در بخش قبل، مفصلا سیستم عصبی و نحوه کارکرد آن را تشریح کردیم حتی اجزای سازنده آن را شناختیم. برای مطالعه این مقاله میتوانید اینجا کلیک کنید. برای درک بهتر موضوع بیایید سیستم عصبی را به مخابرات تشریح کنیم که امکان ارتباط تمام اعضا و جوارح را باهم فراهم میکند. در بخش قبل گفتیم که محل اتصال ۲ نورون به یکدیگر را سیناپس میگویند که در پایانه آکسونی نورون فرستنده تکانه و گیرندههای دندریت نورون دریافتکننده قرار دارند. در ادامه کمی بیشتر در مورد اتصال عصب و عضله صحبت خواهد شد.
اتصال عصب و عضله
نورونها برای اینکه بتوانند پاسخ دریافتی از مغز را به سلولهای عضلانی برسانند در محلی به نام اتصال عصب عضلانی (neuro muscular junction) با تارهای عضلانی پیوند میخورد. نکته اینکه اکثر عضلات چون حرکتی هستند نوع نورونها نیز پیامهای حرکتی را انتقال میدهند. در محل اتصال عصب عضلانی پایانههای آکسون نورون حرکتی است که مایع میانجی شیمیایی را برای انتقال تکانه به درون فضای بین دو سلول عصب و عضله انتقال میدهد.
در اتصال عصب و عضله، تکانه توسط تار عضلانی دریافت میشود. در محل این اتصال، پایانه آکسون به تار عضلانی یک فرورفتگی مشاهده میشود که شبیه حفره است به این مکان شیار سیناپسی (synaptic gutter) میگویند. همانند محل اتصال بین دو نورون با یکدیگر، محل اتصال عضلات با نورون نیز دارای شکاف سیناپسی برای دریافت مایع میانجی است.
گیرندههای موجود در سارکولم تا عضلانی میانجی عصبی را دریافت میکنند این فرایند باعث فعال شدن پمپ سدیم-پتاسیم میشود و یونها کانالهای یونی سدیم اجازه ورود سدیم بیشتری به تار عضلانی میدهند و موجب میشوند تا فرایند دیپلاریزاسیون (داخل تار عضلانی به سمت مثبت شدن میرود و بیرون تار عضلانی منفی میشود) تا پتانسیل عمل رخ دهد و این پتانسیل عمل پس از عبور از سارکولم موجب انقباض تار عضلانی میشود.
با توجه به این تفاسیر، سیستم عصبی بسیار پیچیدهتر از چیزی است که تصور میکنیم. دستگاه عصبی از بخشهای مختلفی تشکیلشده است.
دستگاه عصبی مرکزی
دستگاه عصبی مرکزی به دو بخش مغز و نخاع شوکی تقسیم میشود و دستگاه عصبی محیطی به اعصاب جمجمهای و اعصاب نخاعی تقسیم میشود که دستگاه عصبی محیطی کلیه سیستمهای عصبی حسی و حرکتی را کنترل میکند. در این قسمت بهطور مختصر این دو بخش را برای شما تشریح میکنیم.
مغز: مغز انسان دارای بخشهای زیادی است اما مهمترین ارکان مغز انسان عبارت است از: مخ، دیانسفالون، مخچه، ساقه مغز
مخ: از دو نیمکره راست و چپ تشکیلشده است. این دو بخش توسط تارهایی بهنام جسم پینهای به هم میپیوندند و این امکان را فراهم میآورند تا باهم در ارتباط باشند. قشر مخ جایگاه تفکر و هوشیاری شما است و تفکر، آگاهی از محرکهای حسی و کنترل ارادی حرکات را امکانپذیر میکند. مخ نیز به ۵ لوپ تقسیمبندی میشود. لوب پیشانی، لوب گیجگاهی، لوب آهیانهای، لوب پس یسری و توده مرکزی تشکیلشده است.
دیانسفالون: این ناحیه از مغز تالاموس و هیپوتالاموس را تشکیل میدهد. تالاموس مرکز مهم حسی است. تمام دادههای حسی بهغیراز بویایی ابتدا وارد تالاموس مغز میشوند و ازآنجا پاسخ مناسب به دیگر نواحی فرستاده میشود تالاموس دادههای حسی رسیده را تنظیم میکند به همین دلیل در کنترل حرکتی بسیار مهم است.
هیپوتالاموس مستقیماً زیر نظر تالاموس کار میکند و مستقیم مسئول تنظیم هموستاز بدن (تمایل بدن به سازگاری با شرایط جدید بهعبارتدیگر تنظیم محیط داخلی بدن بهمنظور حفظ وضعیت پایدار و ثابت) است. بهطورکلی هیپوتالاموس موارد زیر را تنظیم میکند:
- دستگاه عصبی خودکار (تنظیم فشارخون، ضربان قلب، انقباض پذیری قلب، تنفس، نبض و …)
- تنظیم درجه حرارت بدن
- کنترل غدد درونریز
- هیجانها
- تشنگی و گرسنگی و غذا خوردن
- چرخه خوابوبیداری
مخچه: محل قرارگیری مخچه پشت ساقه مغز است. وظیفه هماهنگ کردن حرکات ارادی بدن و همچنین حفظ تعادل را به عهده دارد. مخچه نیز عین قشر خاکستری مغز از دو نیمکره تشکیلشده است که از طریق تودهای به نام ورمیس به هم متصل میشوند. هر نیمه مخچه همان طرف بدن را کنترل میکند. ازجمله وظایف مخچه عبارت است از:
- هماهنگ کردن حرکات بدن
- کنترل تونیسیته عضلات (انقباض خفیف و پیوسته عضلات که موجب حفظ وضعیت ظاهری بدن و بازگشت خون به قلب میشود)
ساقه مغز: ساقه مغز شامل مغز میانی، پل مغزی و بصالالنخاع است. تمامی اعصاب حسی و حرکتی از ساقه مغز عبور میکنند پس پل ارتباطی بین نخاع شوکی و مغز است. مراکز بزرگ تنظیم خودکار دستگاه تنفسی و قلبی عروقی در ساقه مغز است. مجموعهای از نورونها موسوم به تشکیلات شبکهای (reticular formation) در سرتاسر ساقه مغز وجود دارند که متأثر از سیستم عصبی مرکزی هستند. تشکیلات شبکهای فعالیت زیر را کنترل میکنند:
- هماهنگی عملکرد عضلات اسکلتی
- نگهداری تون عضلانی
- کنترل عملکرد دستگاه تنفسی و قلبی عروقی
- تعیین وضعیت هوشیاری در هنگام خواب
نخاع شوکی: بصلالنخاع بخش زیرین ساقه مغز است که به سمت پایین به نخاع شوکی یا ستون فقرات متصل است. در نخاعهای شوکی مسیرهایی از تارهای عصبی رد شده است که هدایت دوسویه تکانههای عصبی را ممکن میسازند. تارهای عصبی آوران پیامهای حسی را از گیرندههای عضلات و مفاصل به سمت دستگاه عصبی مرکزی میبردن و تارهای عصبی وابران از مغز دستورات و پاسخهای صادره را به سمت اندامها و عضلات و دیگر اعضا بدن میبرند.
دستگاه عصبی محیطی از ۴۳ جفت عصب شامل ۱۲ جفت عصب جمجمهای که بامغز در ارتباط هستند و ۳۱ جفت عصب نخاعی که با نخاع شوکی در ارتباط هستند تشکیلشده است. اعصاب نخاعی بهطور مستقیم به عضلات اسکلتی میروند. نورونهای حسی از طریق ریشه پشتی داخل نخاع شوکی میشوند و نورونهای حرکتی که آخرین زنجیره در کنترل عصب عضلانی هستند از طریق ریشه شکمی به اتصال عصب عضلانی منتهی میشوند. بهعبارتدیگر مسیر رفتوبرگشت از طریق عصب حسی و حرکتی انجام میشود.
بخش حسی دستگاه عصبی محیطی: اطلاعات حسی را به سمت دستگاه عصبی مرکزی هدایت میکند نورونهای حسی همان نورونهای آوران هستند که از این نواحی شروع میشوند.
- رگهای خونی و لنفاوی
- اندامهای داخلی
- اندامهای حسی ویژه چشایی، بویایی، لامسه، بینایی و شنوایی
- پوست
- عضلات و تاندونها
این نورونها هم به نخاع شوکی میروند و هم به مغز بهطور مداوم تغییرات حالات وضعیت بدن را ارسال میکنند. نورونهای حسی به مغز اجازه میدهند تا تمام وقایع مربوط به بدن و پیرامون بدن را احساس کند این نورونها دادهها را به نواحی مناسب هدایت میکنند تا پردازش و یکپارچه شوند.
گیرندههای بخش حسی سیستم عصبی محیطی عبارتاند از:
۱. گیرندههای مکانیکی که به رفتارهایی نظیر کشش، فشار و لمس پاسخ میدهند.
۲. گیرندههای حرارتی که به محرک تغییر حرارت و دما پاسخ میدهند.
۳. گیرندههای درد
۴. گیرندههای نوری که به پرتو الکترومغناطیس واکنش نشان میدهند.
۵. گیرندههای شیمایی که به محرکهایی مانند غذا، بو و تغییرات در غلظت خون و مواد موجود در آن واکنش نشان میدهند.
بخش حرکتی سیستم عصبی اطلاعات پردازششده توسط CNS (سیستم عصبی مرکزی) را به بخشهای مختلف بدن ارسال میکند. شبکه پیچیدهای از نورونهای در مغز و نخاع شوکی برای ارسال این دادهها دست به کار میشوند. همانطور که بخش حسی با نورونهای آوران دست بکار میشود بخش حرکتی با نورونهای وابران، عملِ انتقال پاسخهای پردازششده را انجام میدهد.
دستگاه عصبی خودکار:
این دستگاه قسمتی از بخش عصبی حرکتی است که اعمال غیرارادی بدن را کنترل میکند. این اعمال عبارتاند از:
- ضربان قلب
- فشارخون
- توزیع و گردش خون
- تنفس
دستگاه عصبی خودکار دارای دو بخش سمپاتیک و پاراسمپاتیک است. این دو سیستم از بخشهایی از نخاع شوکی و ساقه مغز منشأ میگیرند این دو سیستم دقیقاً نقطه مقابل هم هستند و اغلب باهم عمل میکنند
سیستم عصبی سمپاتیک: این دستگاه عصبی موسوم به سیستم جنگوگریز (fight or flight) است. این سیستم بدن را برای مقابله با شرایط بحرانی آماده میکند یا بهعبارتدیگر برای مقابله با فشار روانی یا فعالیت شدید بدنی دستبهکار میشود. زمانی که شخصی برانگیخته میشود، دستگاه عصبی سمپاتیک با تحریک هورمونهای غدد درونریز بدن را برای عمل و عکسالعمل به تهدیدهای محیطی آماده میکند. سیستم عصبی سمپاتیک این تأثیرات را بر بدن میگذارد:
- بالا بردن ضربان قلب و قدرت انقباضی
- گشاد کردن رگهای کرونری (نخستین سرخرگهایی که خون حاوی اکسیژن زیاد دریافت میکنند)
- گشادشدن عروق خونی بدن بهمنظور جریان خون بیشتر و جاری شدن در عضلات اسکلتی
- تنگ شدن رگها در برخی بافتها بهمنظور خونرسانی به عضلات اسکلتی
- افزایش فشارخون و افزایش برگشت خون سیاهرگی
- گشادشدن ورودیهای گازی در ریهها
- بالا رفتن متابولیسم
- آزادسازی گلوکز از کبد در خون
سیستم عصبی پاراسمپاتیک: این سیستم محافظ بدن است. نقش بسیار کلیدی در فرآیندهایی نظیر هضم غذا، دفع ادرار، ترشح غدد و حفظ انرژی دارد. این سیستم به هنگام استراحت فعالتر است. این سیستم دقیقاً به مخالفت از سیستم سمپاتیک برمیخیزد. اثرات آن بر بدن عبارت است از:
- کاهش ضربان قلب
- تنگ شدن رگهای کرونری
- تنگ شدن مجاری تهویهای گازی در ریهها
- کاهش گلوکز خون و غیره
پس سیستم عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک برخلاف یکدیگر عمل میکنند. پس بدن انسان برای ایجاد تعادل این دو سیستم را همزمان به کار میبرد.
نتیجهگیری
قبل از هر چیز بار دیگر این مطلب را برای شما تکرار میکنیم که هدف بدنسازیهای انواع ورزشهای متفاوت رسیدن به هماهنگی عصب و عضله در آن ورزش است. تفاوت یک ورزشکار مبتدی با حرفهای در بالاتر بردن این سطح هماهنگی است بهگونهای که ظرفیتهای جسمانی بهمراتب بالاتر است.
شناخت از سیستم عصبی و پیچیدگیهای آن موجب میشود تا مربیان بدنسازی رشتههای ورزشی با آشنایی که از ورزش خوددارند قابلیتها و ظرفیتهای ورزشکار خود را ارتقا دهند. با توجه به تفاسیر فوق متوجه شدیم که این فرآیندهای پیچیده عصبی در کسری از ثانیه اتفاق میافتد اما با تمرین و تکرار میتوان سرعت واکنش به محرکهای ورزشی را بالاتر برد. پس با تحتفشار گذاشتن عضلات به روشهای متفاوت میتوان به سازگاریهای عصب عضلانی دست پیدا کنیم. در این حالت سیستم عصبی محیطی سیگنالهایی را به CNS ارسال میکند و مغز با پاسخ مناسب موجب واکنش به محرکها میشود نکتهای که در انتها باید متذکر شویم این است که با تکرار تمرینات سازگاری عصب و عضله حاصل میشود.
ثبت ديدگاه